داریوش | داریوش اقبالی

استاد داریوش اقبالی ۱۵ بهمن ۱۳۲۹ (۴ فوریه ۱۹۵۱) در تهران به دنیا آمد پدرش محمود از ملاکان آذربایجان بود . وی دوران کودکیش را در شهر میانه، زادگاه پدر و مادرش گذراند و اولین بار صحنه را در ۹ سالگی، در مدرسه شهر آرا به مناسبت جشنی تجربه کرد .

داریوش تحصیلات راهنمایی را در مدرسه فارابی کرج گذراند . یکی از معلمانش که آذری زبان بود، برنامه هایی در سالن های ورزشی ترتیب می داد که داریوش در آن سالن ها ایفای نقش می کرد مدتی بعد داریوش به تهران آمد و در دبیرستان مدائن تحصیلاتش را ادامه داد، چندی نگذشت که به خاطر انشای خیلی صادقانه اش از مدرسه اخراج شد . بعد این موضوع به دبیرستان آزادگان نارمک رفت . داریوش ۲ سال از تحصیلاتش را در دبیرستان شاپور شهر سنندج گذراند و هنوز هم یادگاری داریوش بر روی یکی از درخت های سنندج موجود است بعد از اتمام درس، کارخوانندگی را به صورت حرفه ای آغاز کرد اولین ترانه ای داریوش که در ۱۷ سالگی اجرا شد ترانه پیمان شکسته بود که ساخته خود داریوش و شعر زیبای علی گزرسه بود، درسال ۱۳۴۹ زمانیکه داریوش ۱۹ ساله شد به طور رسمی کار خوانندگی را با ترانه همیشه جاوید به من نگو دوست دارم آغاز کرد مساله ای که همیشه داریوش را در کنسرت هایش رنج می داد، رفتار پلیس ها و بادی گاردهای برگزار کننده کنسرت ها با هوادارانش بود که این بی مهری ها باعث شده بود تا عشق حاکم بر سالن های کنسرت داریوش کم رنگ شود .

داریوش توسط آقای حسن خیاط باشی راهی تلویزیون شد و با آقای فرشید رمزی که در آن زمان کارگردان تلویزیون بود شروع به همکاری کرد . از آنجایی که در آن زمان مملکت پارتی بازی بود، داریوش را به خاطر یه سری مسائل از تلویزیون اخراج کردند، در آن موقع شاید تنها یکی دو آهنگ از داریوش پخش شده بود . بعد از آن با ایرج جنتی عطائی آشنا شد و با او به راهش ادامه داد . بعد از ایرج با هنرمندانی چون حسن شماعی زاده (آهنگساز چشم من، دستای تو و …) ،بابک بیات (آهنگسازخونه ،بن بست و …)، بابک افشار ( آهنگساز آلبوم نفرین نامه ) و اردلان سرفراز کار خویش را ادامه داد . داریوش با کیوان و افشین گروه شش و هشت را تشکیل دادند، ترانه های (شیطنت، چه خوبه آدم همیشه و یاد اون روزهای شاد) مربوط به این گروه می باشد .

داریوش در سال ۱۳۵۱ زمانی که ۲۲ ساله بود به خاطر خوندن ترانه های (بوی گندم، بن بست، جنگل، علی کنکوری و خونه) باعث بر انگیخته شدن خشم نظام شاهنشاهی شد و به زندان قصر افتاد ساواک برای مدتی بدجوری پاپیچش شد و در سن ۲۳ سالگی دوباره به زندان اوین افتاد برای داریوش قابل قبول نبود که به خاطر یک سری آهنگ و ترانه باید مورد باز پرسی قرار گیرد . داریوش به خاطر خوندن این ترانه ها ۲ سال و ۲ ماه در زندان بود که ۶ ماه را در سلول انفرادی سپری کرد .

داریوش علت محبوبیت خود را چنین بیان میکند : سعی کردم خودم باشم، صادق باشم، سعی کردم با مردم رو راست باشم، و این همان رازی است که می تواند هرکس را در قلب های مردم جای دهد .

پاشیدن اسید روی داریوش هنرمند محبوب ایران : مدتی تیتر اصلی روزنامه ها و مجلات شده بود داریوش در این باره چنین می گوید یادمه روی صحنه بودم و داشتم ترانه ی نفرین نامه رو می خوندم که یک دفعه احساس کردم که صورتم گرم شده بعد که متوجه شدم دیدم زنی با یک لیوان آبجو خوری روی صورتم اسید پاشیده خوشبختانه در مجاورت با هوا خاصیت اسید کم شده و آسیب جدی بر من وارد نشد، نمی دونم این عشق بود، نفرت بود، چی بود که این زن رو مجبور به این کار کرد .

در کارنامه هنری ۳۶ ساله او بیش از ۲۰۰ ترانه ثبت شده و ایفای نقش در ۲ فیلم  یاران و فریاد زیر آب تجربه سینمایی او می باشد . جهان عرب با سبک غنی او آشناست، از این رو جایزه افتخاری فستیوال ویدیو کلیپ در بحرین به او اهدا گردید. داریوش در شب مراسم از صلح و آزادی و امنیت در کشورهای منطقه، مخصوصاً وطنش، پیام داد با این آرزو که مستبدین و دیکتاتورها از تاریخ پند بگیرند.

سال ۲۰۰۰ سال رویش داریوش : داریوش کارش را ادامه داد تا اینکه از ۲۰۰۰ گفت سال ۲۰۰۰ سالی که همه از همهمه های یکی شدن به من شدن روی می آوردند . ترانه سال ۲۰۰۰ که در آن زمان برای مردم غیر باور و همه زیر لب می گفتند: داریوش از چه میگوید…؟ از سقوط، از فرار، از شکفتن فلز آری غیر باور بود در زمانی که اوج محبت بود از سال ۲۰۰۰ بگویی، آری به شب های پر از قصه رسیدیم به سال ۲۰۰۰ وقتی که سال میلادی داشت ورق می خورد، بودند کسانی که ترانه ۲۰۰۰ را زمزمه میکردند آن لحظه بر داریوش چه گذشت …؟ اما بر خلاف تصور سال۲۰۰۰میلادی برای داریوش شروعی دوباره بود، بهتر بگویم تولدی دوباره داریوش در این سال توانست از دست اعتیاد خلاص شود، بیماری که چندین سال دامن گیر او بود اعتیاد بیماری که امروزه دامن گیر جامعه ما شده، در مورد اعتیاد سخن گفتن زیاد است از سال ۲۰۰۰ داریوش دامنه ی فعالیت خود را وسیع تر نموده و به حمایت از هموطنان دردمندش، که از بیماری اعتیاد رنج می بردند، سازمان مرکز بهبودی ایرانیان را، همراه یاران دیگرش تأسیس نمو د. با پایه گذاری بنیاد آینه و عضویت در سازمان عفو بین الملل، فعالیت های اجتماعی او گسترده تر گردید . او در این راستا می کوشد تا با پیام بهبودی و ارائه آگاهی، پیشگیریی و مبارزه با همه آسیب های اجتماعی، بخصوص بیماری اعتیاد، فضایی سالم برای هموطنان در آتش نشسته سرزمینش بوجود آورد . اما هنر مندانی چون اردلان سرفراز، ایرج جنتی عطائی، فرید زولاند و … از داریوش گفته اند که شنیدن حرفهای آنان خالی از لطف نیست .

داریوش از زبان اردلان سرفراز : در مورد داریوش من یک کتاب ۳۵ ساله میدونم، ولی مختصر می کنم حرفم را جدای کیفیت های تکنیکی صدای داریوش که باید اساتید موسیقی در موردش سخن بگویند، در مورد داریوش فقط این را می توانم بگویم که داریوش صدای زخمیه سرزمین ماست . داریوش صدایی بوده که در طول ۳۵ سال پا به پا و همگام ترانه ی متعهد و بیدار ایران قدم برداشته و به قول دوست شاعرم، آقای فرهاد شیوانی (به صدایی می خواهم برسم که گلویش نی خونین شکایت باشد) که داریوش آن صدایی است که به اعتقاد من و دیگر همکارانم که نقشی در ترانه بیدار و ترانه متعهد و ترانه مولف دارند در سرزمین من بار عاطفی این ترانه ها را داریوش به بهترین وجه به دوش کشیده و به مردمی که مخاطبین اصلی هر هنر متعهد هستند رسانده و به سعادت کارهای داریوش یک به یک اگر مرور کنیم در کنار ما پای مردانه ایستاده و این از نظرکیفیت های یک صدای متعهد . در انتها می خواستم بگویم که داریوش واقعیت ترانه راستین و متعهد و ترانه بیدار ایران هست، از آغاز تا به امروز، ترانه ی ماندنی یعنی آیینه ی رو در روی اجتماع و سرزمین من، نشانگر تمام کمی و کاستیها .

داریوش از زبان فرید زولاند : من افتخار این را دارم که در حدود ۳۵ سال است با داریوش کار می کنم و در طی این مدت بهترین کارهای خود را که البته با صدای داریوش و اشعار زخم دار آقایان اردلان سرفراز، ایرج جنتی عطائی و شهیار قنبری می باشد را ساخته ام . داریوش به نظر من کسی هست که اعتبار مو سیقی ماست، اعتبار ترانه هست، ترانه بیدار، داریوش کسی هست که با صداش حقیقت را به رخ می کشد، درد او درد مردم هست و درد ترانه سرا و آهنگساز را خوب می داند و به صورت درست و به صورتی که لازمه به مردم ارائه میدهد . داریوش کسی هست که ترانه را از صورت گل و بلبل و از صورت کوچه و بازاری به صورت جدی و اجتماعی در می آورد و مسائل اجتماعی و سیاسی را بیان می کند و داریوش به نظر من بهترین پیام دهنده ترانه است. و من خودم از نظر احساسی و کاری وقتی که برای داریوش کار می کنم، صدای او، رفاقت او، صداقت او، در وجود و احساس من وجود داره و صداش در گوشم می خونه و برایش آهنگی رو می سازم که در وجود من به وسیله ی صدای او نواخته می شود و این را هم می دونم که این پیام به طور صحیح به دست مردم و گوش مردم می رسه .

اما مسئله ای که همه را حیرت زده کرد درخشش داریوش در سینماست، داریوش با بازی در دو فیلم  فریاد زیر آب و یاران توانست در دنیای هنرپیشگی نیز خود را محک بزند آن هم چه محکی…! در فیلم فریاد زیر آب که شاید بتوانم بگویم بارها و بارها این فیلم را دیده ام ولی هر بار دیدن آن تازگی خاصی برای من داشته و توانسته است ارتباط جدیدتری با من برقرار کند نیازی به خلاصه گویی داستان فیلم نیست چون می دانم برای یک بار هم که شده، این فیلم ها را دیده اید و می توانم حدس بزنم که پرده به پرده ی این فیلم را حفظ هستید. اما مسئله ای که به واقعیت گرایی فیلم کمک می کند تطبیقی از دنیای امروزی و دنیای لیلی و مجنونی سناریو است که در این فیلم دردهای جامعه به کنار رفته و عشق به میان می آید . داریوش علاوه بر ایفای نقش در این دو فیلم در بسیاری از فیلم ها با صدای خود توانسته است به فروش بیشتر آن فیلم کمک کند، که باز هم هنر داریوش است که من و تو را به پای گیشه بلیط فروشی می کشاند .

موسیقی داریوش یادآور این امید و نوید است که با پشتکار، عشق، ایمان، و با یک هدف والا میتوان وطن را دوباره ساخت، اگر چه با خشت جان خویش .

ویدئوهای هنرمندان

No comment

دیدگاهتان را بنویسید

به عنوان شنونده رادیو فرهنگ وارد شده‌اید. نمایهٔ خود را ویرایش نمایید. بیرون رفتن؟ بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Loading