از «نگاه آخرالزمانی» تا «مسند رهبری»؛ محمدمهدی میرباقری کیست؟

در انتخابات چهاردهمین دوره ریاست جمهوری یک نام در کنار نامزدها نیز بسیار شنیده و تکرار شد و همچنان درباره افکار و اندیشه‌های او نوشته می‌شود؛ محمدمهدی میرباقری.

در روزهای پیش از انتخابات، در شبکه‌های اجتماعی عده‌ای از طرفداران آقای میرباقری خواهان نامزدی او در انتخابات ریاست جمهوری شدند اما دفترش در چهارم خردادماه در بیانیه‌ای اعلام کرد از ادامه این دعوت‌ها «پرهیز» شود و از نخبگان جوان و انقلابی خواست با تکیه بر «رویکرد انقلابی و اخلاقی شهید رئیسی» به دنبال نامزدهای «مومن و انقلابی» و تشکیل یک «دولت انقلابی» باشند.

در این بیانیه تاکید شد «استاد میرباقری به عنوان عضوی از جبهه فکری انقلاب اسلامی از کاندیداهای انقلابی که به چنین افق‌های بلندی بیاندیشند و از عهده فهم دشواری‌ها و ظرافت‌ها و پیچیدگی‌های اداره کشور برآیند» پشتیبانی و حمایت می‌کند.

محمدمهدی میرباقری از حامیان محمود احمدی‌نژاد بود. او در انتخبات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۲ از سعید جلیلی حمایت کرد و در این دوره نیز از حامیان مطرح آقای جلیلی بود. جریان رسانه‌ای حامیان مسعود پزشکیان در زمان انتخابات برای ترغیب رای دهندگان برای شرکت در انتخابات و جلب آرای بخش خاکستری بخصوص در مرحله دوم انتخابات، متوصل به افکار و اندیشه‌های آقای میرباقری می‌شدند تا از این طریق هشدار بدهند که خاستگاه اندیشه و افکار آقای جلیلی برگفته از نگاه «آخرالزمانی» و «بنیادگرانه» آقای میرباقری است و اگر پای صندوق رای نیایید سرنوشت کشور تیره و تار می‌شود.

نتیجه انتخابات و افزایش حدود ده درصدی مشارکت در انتخابات در مرحله دوم نشان داد که سیاست ترساندن از «هولناک‌ترین گزینه» یا انتخاب بین بد و بدتر بازهم جواب می‌دهد و کتمان نمی‌توان کرد که ستاد و تیم رسانه‌ای آقای پزشکیان نهایت استفاده را از چنین فضای تبلیغاتی را بردند.

با وجود پایان یافتن انتخابات ریاست جمهوری، رسانه‌های بخصوص اصلاح‌طلب همچنان توجه ویژه‌ای به سخنان آقای میرباقری دارند و برروی آنها تحلیل و تفسیر می‌نویسند و همانند روزنامه هم‌میهن صحبت از این می‌کنند که رای دهندگان به آقای پزشکیان کار درستی کردند وگرنه «خطر آن نبود که از گوش ترامپ گذشت، خطر واقعی از بیخ گوش ما گذشت».


محمدمهدی میرباقری را هم‌سنگ محمدتقی مصباح‌یزدی، پدر معنوی جبهه پایداری و ادامه دهنده‌ راه او می‌دانند و بعضی از منتقدان یک گام فراتر برمی‌دارند و او را در جایگاه ایمن‌الظواهری، رهبر القاعده قرار می‌دهند.

درباره گذشته این روحانی ۶۳ ساله اطلاعات کمی منتشر شده است و به کلیاتی مانند تاریخ تولد او و استادانش در حوزه علمیه خلاصه می‌شود.

مهمترین منبعی که کمی به گذشته آقای میرباقری، نوری می‌تاباند پوستر تبلیغاتی او برای انتخابات مجلس خبرگان رهبری در سال ۱۳۹۴ است.

پدر و مادر محمدمهدی میرباقری به دلیل «عشق به خاندان عصمت و طهارات» به قم مهاجرت کردند و او در سال ۱۳۴۰ در این شهر مذهبی متولد شد.

او پس از گذران مقطع دبیرستان، در سال ۱۳۵۴ وارد حوزه علمیه شد. از سال ۱۳۶۰ درس خارج فقه را نزد موسی شبیری زنجانی و دروس خارج اصول را نزد کاظم حائری و حسین وحیدخراسانی فرا گرفت. از استادان دیگر او می‌توان به میرزا جواد تبریزی، محمد تقی بهجت، حسن حسن‌زاده آملی و عبدالله جوادی آملی اشاره کرد.

با وجود چنین استادان شناخته شده‌ای که در حوزه علمیه داشت اما تاثیرپذیری او به دو استاد دیگر برمی‌گردد. آقای میرباقری در کلاس فلسفه و منطق محمدتقی مصباح یزدی حاضر شد و سال‌ها از نظریات بنیادی منیر‌الدین حسینی‌الهاشمی (منیر‌الدین حسینی‌) در زمینه «کاربردی شدن فلسفه»، «روش شناسی علم دین و فلسفه» و «اصول فقه حکومتی» بهره برد و بن‌مایه فکری او را در زمینه حکومت اسلامی و ولایت فقیه تشکیل داد.

او همزمان با تحصیل، در سال‌های ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۹ دروس مقدمات و سطح حوزه را نیز تدریس می‌کرد و از ۱۳۷۲ تدریس دروس خارج اصول و خارج فقه را در حوزه علمیه آغاز کرد و همچنان ادامه می‌دهد.

در معرفی آقای میرباقری گفته شده او «یکی از نخبگان تبلیغی کشور» است و به مدت دو سال در برنامه تلویزیونی «سمت خدا» در شبکه سوم حضور مستمر داشت.

گفته شده او در دوران نوجوانی در حکومت پهلوی فعالیت سیاسی می‌کرد و در دوران جوانی نیز در جنگ ایران و عراق شرکت کرده اما مشخص نیست چه سالی، در کدام منطقه و به چه مدت در جنگ حضور داشته است.

او پس از انقلاب «علیه جریان‌های سکولار و غیر انقلابی و به نفع جریان‌های ارزشی و ولایی روشنگری» می‌کرده است و از سال ۱۳۷۹ تا کنون مسئولیت فرهنگستان علوم اسلامی» را برعهده دارد و عضو هیات امنای «برخی از موسسات انقلابی و برخی از مدارس علمیه است.

او در سال ۱۳۹۴ از حوزه انتخابیه البرز و در اسفندماه سال ۱۴۰۲ نیز از حوزه انتخابیه سمنان وارد مجلس خبرگان رهبری شد.

افکار و اندیشه‌های میرباقری

محمدمهدی میرباقری، رئیس فرهنگستان علوم اسلامی قم از نظریه‌پردازان در باب نسبت بین علم و دین است. مرور بخشی از سخنان و نوشته‌های او نشان می‌دهد که در نگاه کلان او، علوم به دینی و غیردینی تقسیم می‌شوند و از حامیان سرسخت اسلامی کردن دانشگاه و نظریه ولایت مطلقه فقیه است.

او معتقد است هر آنچه رگ و ریشه غیر اسلامی دارد، باید نسخه بومی‌سازی شده‌اش را ساخت: «ما حتما باید در جهاد علمی این اهداف را پیگیری کنیم؛ در قدم اول بومی‌سازی‌ علم و استفاده بهینه از دانش‌ها؛ رسیدن به قله‌های علم و پیشرو شدن در مسیر تولید علم، و رسیدن به خودکفایی و استقلال علمی».

او از طرفداران ایده «خالص‌سازی» است و در سال ۱۳۸۹ گفته بود «با پالایش، تهذیب و شدت خلوصی که در درون انقلاب اسلامی به وجود می‌آید، از ناخالصی‌های درون انقلاب اسلامی کاسته شده و از این رو، سبک‌بال‌تر و شکوفاتر از گذشته، به پیش خواهد رفت و سرانجام به نهادینه شدن ساختار نظام ولایت اجتماعی خواهد انجامید».

آقای میرباقری معتقد به محدودیت شدید فضای مجازی است و اینترنت را «بساط شیطان» می‌داند و می‌گوید ما به هیچ وجه، حکمران مجازی نخواهیم بود چون این مسأله مبتنی بر ایدئولوژی غربی است: «این که گمان کنیم حضرت (امام دوازدهم شیعیان) می‌آیند از موبایل و ماهواره و اینترنت استفاده می‌کنند، اوهام است. این‌ها بساط شیطان است، وقتی بساط نور می‌خواهد در عالم پهن بشود این بساط جمع می‌شود». (۴ مرداد ۱۳۹۲)

او همچنین می‌گوید « ارتباط‌ ما یا از طریق ارتباط با خدا و اولیای خدا می‌گذرد که منجر به خیر می‌شود یا از طریق ارتباط با شیطان است که شر می‌شود. (۱۴ شهریور ۱۳۹۴)

اگر به دنبال نگاه «آخرالزمانی» و تقابل «جبهه حق و باطل» از منظر محمد مهدی میرباقری هستیم، می‌توانیم به سخنان او در دهه اول محرم الحرام سال ۱۳۹۶ در هیأت ثارالله قم (مدرسه فیضیه قم) مراجعه کنیم. او گفته بود: «ما قائل به صلح هستیم ولی صلح پایدار که بعد از یک جنگ و جهاد پایدار است و تا این جهاد پایدار را پشت سر نگذارید و جبهه باطل را حذف نکنید، صلح پایدار در عالم برقرار نمی‌شود.»

او گفته بود «ساده لوحی و سطحی نگری است که بگوییم: ما هم طرفدار صلحیم، باید فتنه را جمع کنید تا صلح واقع بشود… باید از یک جنگ طولانی عبور کنیم و اصلاً جای کوتاه آمدن نیست…».

در ساختار حکومت اسلامی، از نگاه او دولت تصدی‌گری حداقلی و «ولایت» تصدی‌گری حداکثری دارد و در عمل زیر دست و مجری اوامر ولی فقیه است. از این جهت برای مجلس خبرگان رهبری حق « نظارت» بر رهبری قائل نیست و معتقد است برای فعال کردن این مجلس باید به «حمایت» از رهبری بپردازد و « حامی ولی فقیه در گفتمان‌سازی» و به دنبال «تحقق مطالبات رهبری» باشد.

یکی از نظرات او که در رسانه‌ها بازتاب گسترده‌ای داشت و نمی توان از کنار آن به سادگی گذشت به دیدگاه او درباره جلال‌الدین مولوی، عارف و شاعر نامدار ایران است.

محمد مهدی میر باقری در محرم سال ۱۳۸۸ در مدرسه فیضیه قم از قرار دادن مثنوی در کنار قرآن انتقاد کرده و گفته بود «با عرفان مولوی نمی شود جهان را اداره کرد… چه معنا دارد برخی از بزرگان حوزه از این کتاب تعریف کنند؟ کتابی که علیه امیرالمومنین صریح مطلب دارد. پدر امیرالمومنین را مشرک می داند».

او گفته بود «در این جنگ فرهنگی اینها (مثنوی) در اردوگاه دشمن‌اند… اینها اسلام آمریکایی است. از دل این عرفان، حکومت در نمی آید…عرفان امام (خمینی) عرفانی است که از دلش حکومت در می آید، جنگ در می‌آید».

مواضع سیاسی میرباقری

از نظر فکری محمدمهدی میرباقری با محمدتقی مصباح یزدی، شباهت‌هایی بسیاری دارد با این تفاوت که آقای مصباح یزدی با تاسیس «موسسه امام خمینی» اقدام به کادرسازی کرد و شاگردان او در مناصب مختلف اجرایی و قانون‌گذاری حضور دارند اما ظاهرا فرهنگستان علوم اسلامی بیشتر به دنبال نظریه‌پردازی و پروژه‌های اسلامی کردن علوم متمرکز است.

از نظر آقای میرباقری، آقای مصباح یزدی نقش مهمی در «حفظ ثغور و مرزهای فرهنگ اسلامی» داشته و مانع از کمرنگ شدن خطوط قرمز فرهنگ اسلام شده است و همچنین در تربیت شاگرد موفقیت چشمگیری داشته است.

با فوت آقای مصباح یزدی در دی‌ماه ۱۳۹۹، صحبت از این است که جبهه پایداری که به عنوان اصولگرایان تندرو شناخته می‌شوند، در مشی سیاسی خود رو به آقای میرباقری آورده و جایگزین آقای مصبح یزدی شده است و به نوعی فعالیت و اظهارات سیاسی او در انتخابات مجلس در اسفندماه سال گذشته و بخصوص ریاست جمهوری امسال بیش از گذشته خودنمایی می‌کند، اظهاراتی که معمولا با واکنش‌هایی در شبکه‌های اجتماعی نیز به همراه دارد.

محمدمهدی میرباقری به عنوان حامی سعید جلیلی از مردم خواسته بود که «به جریانی رأی دهند که توسعه‌گرا نباشد، بلکه طرفدار استقلال و پیشرفت اسلامی-ایرانی و طرفدار نظم جدید جهانی بر مدار قطب‌های جدید قدرت (نه بر مدار قدرت‌های غربی)، باشد»..

او براین باور است که انقلاب اسلامی ایران در جهان، خودآگاهی ایجاد کرده و رقیب شرق و غرب است و زمینه ساز فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی شد و تمدن غرب نیز در آستانه فروپاشی است و پیش‌بینی کرده که تا ۱۰ سال دیگر نظام موجود دولت و ملت دچار فروپاشی خواهد شد.

در نمونه دیگر محمدمهدی میرباقری روز بیست و سوم تیر امسال در در اختتامیه سلسله نشست‌های «ملت ابراهیم» که در دفتر فرهنگی آستان قدس رضوی در قم برگزار شد، گفته بود«چه کسی است که نداند مردم عزیز ما در سختی هستند و گرانی و کمبود بر طبقه مستضعف فشار می‌آورد، ولی هیچ کس هم نیست که نداند پشت کردن به فرهنگ دول دنیای امروز و پایه‌ریزی فرهنگی جدید بر مبنای اسلام در جهان و برخورد قاطع اسلامی با امریکا و شوروی، فشار و سختی و شهادت و گرسنگی را به دنبال دارد و مردم ما این راه را خود انتخاب کرده‌اند و بهای آن را هم خواهند پرداخت و بر این امر هم افتخار می‌کنند».

سخنان او درباره انتخاب «گرسنگی» از طرف مردم بازتاب گسترده‌ای داشت. عباس عبدی، تحلیلگر سیاسی در واکنش به اظهارنظر آقای میرباقری نوشت: «اگر ذره‌ای گرسنگی و سختی در این چهره دیدید مردم را خبر کنید. همین سخنان هم از روی سیری و آسایش است، چون انسان گرسنه و در حال سختی به این حرف‌ها فکر هم نمی‌کند».

کاربران شبکه‌های اجتماعی نوشتند که «نتیجه شعارهای پوچ و پرهزینه امثال شما باعث فقر و فلاکت و بی اعتقادی گسترده نسل نو به خدا و پیغمبر» شده است و از او خواستند دست از «اوهام و لجاجت» بردارد چرا که جمهوری اسلامی ایران فعلا به خاطر کیفیت حکمرانی شعاری «درس عبرت» برای دنیا شده است که هم رفاه و هم معنویت مردم را نابود کرده است.

کسانی مانند حبیب رمضانخانی، فعال رسانه معتقدند که صدا و سیما نقش مهمی در پروبال دادن به اندیشه‌ها و افکار آقای میرباقری دارد.


پایگاه اصلی محمدمهدی میرباقری فرهنگستان علوم اسلامی قم است. این فرهنگستان در سال ۱۳۵۹ تاسیس شد و موسس آن منیرالدین حسینی بود. این موسسه ابتدا با عنوان «آکادمی علوم اسلامی» شناخته می‌شد و بعد تغییر نام دارد.

منیر الدین‌ حسینی در بیستم‌ آبان‌ ماه‌ ۱۳۲۲ در شیراز به‌ دنیا آمد. پدرش‌ نورالدین‌ حسینی الهاشمی (معروف‌ به‌ آیه الله شیرازی‌) از مراجع‌ طراز اول‌ ایران‌ در آن‌ زمان‌ و مؤسس‌ حزب‌ دینی‌ «برادران‌» بود. با درگذشت‌ پدرش، در دوازده‌ یا سیزده‌ سالگی‌ لباس روحانیت به تن کرد و به‌ طور تشریفاتی‌ مسؤولیت‌ حزب‌ «برادران» را بر عهده‌ گرفت‌ و فعالیت سیاسی او از همین زمان آغاز شد.

پس از انقلاب ۱۳۵۷، او عضو مجلس خبرگان قانون اساسی شد و از جمله مدافعان وارد شدن اصل «ولایت فقیه» در قانون اساسی بود و در سال ۱۳۵۸ فرهنگستان علوم اسلامی را تاسیس کرد. این موسسه مانند موسسه مصباح‌یزدی با هدف اسلامی کردن علوم تاسیس شد و گفته می‌شود پس از فوت منیرالدین حسینی (اسفندماه ۱۳۷۹)، «تفکر بنیادگرایانه» در آن تقویت و گسترش یافت.

شهاب‌الدین حائری شیرازی، پژوهشگر دینی و فعالان رسانه در چند یادداشت به «نقد آراء دایی جان بزرگ، سید منیرالدین و جانشینش مهدی میرباقری» پرداخته است.

آقای حائری در نقد آقای حسینی نوشته است «دایی ما از نظر شخصی آدم دلنشین ومتواضعی بود اما از نظر فکری به قدری جمود و عدم انعطاف داشت که منکر علوم حوزوی از منطق گرفته تا علم اصول که مبتنی بر آنست بود…همچنین علوم تجربی و علوم انسانی نوین که منشأ رشد و نموش در غرب می باشد را مردود می‌دانست ».

آقای حائری درکانال تلگرامش گفته است افکار و سخنان آقای حسینی برای مخاطبانش قابل فهم نبود و نوشته است «بنده خودم در جایی حاضر بودم که پسردایی ما خواست انبوه مطالب و تولید محتوای تایپ شده جدید فرهنگستان را در اختیار رهبری قرار دهد و رهبری گفتند من نمی فهمم اینها را، ظاهرا خود آقا سید منیر هم در زمان حیاتش همین پاسخ را از رهبری دریافت کرده بود».

آقای حائری در ادامه نوشته است «آقای میرباقری، جانشین دایی ما الان در فرهنگستان علوم اسلامی است و بر همان مسیر، در سیر تفکری در خود مانده که ویروس کرونا را توطئه غرب برای انداختن مردم در فضای مجازی می‌داند.»

مرضیه حاجی‌هاشمی،جامعه شناس در یادداشتی در کانال تلگرامش با عنوان «تئوری‌های ماورایی در ورای خواست مردم» نوشته است «جریان معروف به “آکادمی” مبدع فلسفه جدیدی به نام “فلسفه نظام ولایت” است که حلقه پیوند اعتقادات و عمل اجتماعی و عینیات جامعه است».

خانم حاجی‌هاشمی نوشته است «به عنوان مثال این جریان با یکی از عینیات سال‌های اخیر که بحران‌های اقتصادی است، مواجهه‌ای عجیبی دارد. آنها “بحران را یک فرصت می‌دانند که به باورشان، بهترین دستمایه است تا آمریکا را مجبور کنیم، در یک تغییر ساختار [بین‌المللی]، نفت ایران را دو برابر بخرد”! همان تفکری که معتقد است، “باید آمریکا و اروپا را از تحریم‌ها پشیمان کرد” اما بر بستر کدام واقعیت و با کدام سازوکار و برنامه، مشخص نیست»..

خانم حاجی‌هاشمی از قول «محسن غرویان» که از شاگردان مصباح یزدی بود چنین نتیجه گرفته که «ایده‌ها و تئوری‌های جریان آکادمی، هپروتی و ماورایی است که از گفتار سید منیرالدین حسینی نشات می‌گیرد».

آقای رمضانخانی تفکرات آقای میرباقری را «واپس‌گرایانه» و به عنوان «طالبان ایران» می‌‌داند و می‌نویسد «نامیدن طالبان از سوی منتقد، حتما به معنای مشابهت کامل با رویکرد طالبان، چون اندازه گیری ریش و آمدن زنان با برقع و… نیست. بلکه طالبان نماد واپس گرایی و قرائت تندروانه از دین و مذهب است و با این نگاه این انتساب خیلی بیراه نیست».

میرباقری جانشین رهبری؟

در جریان انتخابات ریاست جمهوری، کسانی مانند علیرضا اعرافی، عضو شورای نگهبان و محسن اراکی، عضو مجلس خبرگان رهبری از محمدمهدی میرباقری دعوت کردند تا نامزد ریاست جمهوری شود اما او موافقت نکرد. بعضی از فعالان سیاسی تصمیم او را چنین تعبیر کردند که آقای میرباقری شان و مقامی فراتر از ریاست جمهوری برای خود قائل است.

در ایام تبلیغات بارها مخالفان سعید جلیلی این حرف‌ها تکرار کردند که جبهه پایداری قصد دارد پس از تصاحب ریاست جمهوری و انتخاب آقای جلیلی، آخرین سنگر را فتح کند و «آقای میرباقری را جایگزین علی خامنه‌ای کند» و برای جلوگیری از چنین اتفاقی، به مسعود پزشکیان رای دهید.

بابک خطی، پزشک و فعال مدنی در یادداشتی با عنوان «آیا میرباقری از تخم شانسی بیرون آمده؟» براین اعتقاد است که جبهه پایداری و آقای میرباقری «دست‌پروده و فرزند» همین نظام سیاسی هستند و او به همراه آقای مصباح یزدی «سال‌ها است که با تئوریزه کردن ولایت مطلقه‌ فقیه و سست کردن پایه‌های جمهوریت نصفه و نیمه کنونی، در حال خدمت‌رسانی به هسته سخت قدرت می‌باشند».

آقای خطی نوشته «این روزها جوری از میرباقری، جلیلی و فرقه پایدای صحبت می‌شود که انگار آنان به عنوانی نیروهایی مستقل از نظام هستند و آمده‌اند تا با تندروی و وحشیگری سیاسی، آن نظام دمکراتیک و آزادی که بیت با پیشوایی آیت‌الله خامنه‌ای در حال اجرای آن هست را به چالش بکشند و نتایج سال‌‌ها تجربه دمکراسی مردمی را، که رهبر و هسته قدرت موجد آن بوده‌اند، به تاراج ببرند»!!

این فعال مدنی هدف از تبلیغاتی منفی علیه آقای میرباقری را سرپوش گذاشتن بر مشکلات و نابسامانی‌های اقتصادی و انسداد سیاسی می‌داند و می‌نویسد «هدف مهم دیگر برجسته کردن وجه طالبانی میرباقری و فرقه پایداری این است که مجتبی (خامنه‌ای) یا هر گزینه‌‌ای که برای جانشینی مد نظر هسته قدرت است در مقام مقایسه با این فرد و گروه، طناز و دمکرات مسلک نشان داده شود، در حالی در واقعیت همگی آنها ماهیتی یکسان و اتفاقا رابطه رئیس و مرئوسی دارند».

مهدی نصیری، روزنامه‌نگار و فعال سیاسی il در یک یادداشت سه قسمتی به بررسی دیدگاه‌های آقای میرباقری پرداخته و در بخش پایانی یادداشت اشاره کرده که آقای میرباقری براساس شواهد نمی‌تواند گزینه رهبری باشد.

آقای نصیری نوشته است: «شواهد بیانگر این مطلب است که تنها نامزد مطرح برای این جایگاه ـ اگر چنین فرصتی برای جمهوری اسلامی فراهم شود ـ مجتبی خامنه‌ای است که از سالها پیش بسیاری از عزل و نصب‌ها و بلکه حذف‌ها و شاید هم مرگ‌ها در این مسیر برنامه‌ریزی شده و چنین فرصتی در اختیار فرد دیگری قرار نخواهد گرفت، هر چند که ممکن است به دلیل حمایت مجتبی (خامنه‌ای) از قالیباف در انتخابات اخیر، کسانی از اصحاب سعید جلیلی را آزرده خاطر کرده و آنها را متوجه فردی چون میرباقری کرده باشد اما آنان باید کاملا حواسشان جمع باشد که ممکن است با این گرایش میرباقری را هم در وضعیت حذف قرار بدهند».

این فعال سیاسی در پایان می‌نویسد: «فاجعه جمهوری اسلامی در حاکمیت دینی و ولایت مطلقه فقیه و نفی جمهوریت و دموکراسی است و نه رهبری این شخص و یا آن شخص، و نجات ایران در عبور از جمهوری اسلامی و استقرار حکومتی سکولار دموکرات است و نه انتخاب بین بد و بدتر».

شاید بپسندید...

No comment

دیدگاهتان را بنویسید

به عنوان شنونده رادیو فرهنگ وارد شده‌اید. نمایهٔ خود را ویرایش نمایید. بیرون رفتن؟ بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Loading